باقی (اسم الله)
«باقى» به معنای پاینده، پایدار و جاویدان، از اسماء و صفات خداوند است و گرچه در قرآن بدان تصریح نشده، ولى از آیاتى استفاده مىشود؛ مانند: «واللّهُ خَیرٌ واَبقى» (سوره طه، ۷۳)، «و یبقى وجهُ رَبِّک ذوالجَللِ والاِکرام» (سوره الرحمن، ۲۷). در روایات به اسم «باقى» برای خدا تصریح شده است.
کلمه «باقى» اسم فاعل از ریشه «بقا» و بقا در برابر فناست. فنا یعنى زایل شدن و از بین رفتن و بقا به معناى ثابت ماندن و دائم بودن است، بنابراین باقى در لغت چیز یا کسى است که ثابت و دائم بوده، فناپذیر نباشد و در اصطلاح بر ذات پروردگارى که به رغم فنا و نابودى همه موجودات، همچنان موجود است و به هیچ وجه فنا و فساد بدان راه نمىیابد اطلاق مىگردد، از این رو باقى مطلق، حقیقى و بالذات خداست: «کلُّ مَن عَلَیها فَان × و یبقى وجهُ رَبِّک...». (سوره الرحمن، ۲۶ـ۲۷) و چنانچه برخى از موجودات ـ مانند مجردات ـ از بقا برخوردار باشند، به نحو نسبى، مجاز و بالغیر خواهد بود و شاید وجه اطلاق بقاء با صیغه افعل تفضیلى بر خداوند در همین نکته نهفته باشد. (سوره طه، ۷۳) در دعاى صباح نیز خداوند به کسى که در عزّ و بقا یگانه است و بندگان خویش را با مرگ و فنا مقهور ساخته، خوانده شده است.
شایان ذکر است که باقى بودن خداوند از آن روست که او واجب الوجود بالذات است و به هیچ وجه انقضا و عدم بر او روا نیست. امیرمؤمنان على علیه السلام در ضمن بیانى مىفرماید: «هو الأول و لم یزل و الباقى بلا أجل».
اسم باقى با برخى از اسمای الهی مانند دائم، وارث، ابدى و آخر پیوند دارد. برخى گفتهاند: تفاوت باقى و ابدى آن است که باقى در برابر فانى است و بر خداوند از آن جهت اطلاق مىشود که پس از فناى همه موجودات، بقا دارد بلکه هماکنون همه فانىاند و او باقى است؛ ولى ابدى بودن حق از آن جهت است که ذات متعالى او با قطع نظر از همه موجودات ابدى است. گفته شده: موجود واجب الوجود بذاته، نسبت به گذشته قدیم و نسبت به آینده باقى نامیده مىشود.
گفتنى است افزون بر این که خداوند باقى است، آن چیزى که نزد او یعنى از ناحیه اوست از قبیل انواع جزا و ثواب و قرب به او نیز مىماند: «ما عِندَکم ینفَدُ و ما عِندَاللّهِ باق» (سوره نحل، ۹۶) از این رو آنچه نزد خداست، براى اهل طاعت و ایمان در آخرت، بهتر است از آنچه در دنیا به آنها عطا شده و باقىتر است: «و ما عِندَاللّهِ خَیرٌ واَبقى». (سوره شورى، ۳۶)
بر اساس آیات ۲۶ سوره الرحمن و ۹۶ سوره نحل، عالم ماده در همه مراتب و طبقات و انواعش و آن چیزى که متعلق به عالم ماده است، همه آنها فانى و در معرض زوال است.
پانویس
- ↑ الکافى، ج۲، ص۵۶۰؛ سنن ابنماجه، ج۲، ص۱۲۷۰؛ بحارالانوار، ج۴، ص۱۸۶.
- ↑ مفردات، ص۱۳۸، «بقى»؛ لسانالعرب، ج۱، ص۴۶۷.
- ↑ جامعالبیان، مج۱۳، ج۲۵، ص۴۷؛ کشف الاسرار، ج۹، ص۴۱۳؛ التفسیر الکبیر، ج۲۹، ص۱۰۵.
- ↑ مجمعالبیان، ج۶، ص۵۹۱ـ۵۹۲؛ اصول الدین، ص۹۰، ۱۰۹.
- ↑ الاشتقاق، ص۳۴۷؛ اصولالدین، ص۹۰، ۱۰۸ـ۱۰۹.
- ↑ ر.ک: شرح دعاى صباح.
- ↑ شرح اسماء اللّه الحسنى، ص۳۳۶.
- ↑ دقایق الاشارات، ص۶۶.
- ↑ نهجالبلاغه، خطبه۱۶۳.
- ↑ دقایق الاشارات، ص۶۶؛ بحارالانوار، ج۴، ص۱۹۰.
- ↑ المقام الاسنى، ص۶۴.
- ↑ الهیات، ج۱، ص۱۸۳؛ المقام الاسنى، ص۶۴.
- ↑ اسماء الحسنى، ص۳۵۱؛ اصول الدین، ص۱۲۴.
- ↑ روح البیان، ج۹، ص۳۴۶.
- ↑ اسماء الحسنى، ص۳۸.
- ↑ علم الیقین، ج۱، ص۱۴۸.
- ↑ المیزان، ج۱۲، ص۳۳۹.
- ↑ مجمع البیان، ج۶، ص۵۹۲.
- ↑ التحقیق، ج۱، ص۳۱۸ـ۳۱۹، «بقى».
منابع
- دائرةالمعارف قرآن کریم، مدخل "باقی"، ج۵، ص۲۹۷-۲۹۹.